دسترسی سریع
تصور کنید در یک کتابخانه غولآسای دیجیتال پرسه میزنید، جایی که میلیونها کتاب روی قفسههای نامرئی چیده شدهاند. حالا گوگل مثل یک کتابدار هوشمند است که دقیقاً کتابی را انتخاب میکند که پاسخ سوالهای شما باشد نه کتابهای قدیمی و پوسیده، بلکه آنهایی که تازه و مفیدند. این فرایند، الگوریتم گوگل است، یک سیستم پیچیده که تصمیم میگیرد کدام صفحات وب در نتایج جستجو جلوی چشمتان قرار بگیرند. برای صاحبان وبسایتها، درک این مکانیزم مثل یادگیری زبان رازآلود این کتابدار است؛ اگر ندانید، سایتتان ممکن است در گوشه تاریکی کتابخانه ماندگار شود. در این مقاله، نهفقط به تعریف الگوریتم گوگل بسنده میکنیم، بلکه تاثیر آن بر سئو را بررسی خواهیم کرد و راههایی برای همگام شدن با آن پیشنهاد میدهیم تا سایتتان در رتبههای برتر بدرخشد.
الگوریتم را میتوان یک دستور آشپزی دقیق دانست؛ مجموعهای از مراحل گامبهگام که مواد اولیه (در اینجا دادههای دیجیتال) را به یک محصول نهایی تبدیل میکنند. در دنیای کامپیوترها، الگوریتمها مانند مغز تصمیمگیری و عمل میکنند، دادهها را میخوانند، تحلیل میکنند و بر اساس قوانین مشخص، خروجی تولید میکنند. مثلاً، وقتی گوگل تصمیم میگیرد یک صفحه وب را رتبهبندی کند، الگوریتمهایش به عوامل مختلفی مثل نحوه ساخت URL توجه میکنند. آیا آن را آسان برای فهم کردهاید یا نه؟ اگر URLتان مانند صفحهای از کتاب آشپزی واضح و خواناست، کتابدار گوگل راحتتر آن را پیدا میکند.
گوگل الگوریتمهای خود را بر پایه ریاضیات پیشرفته و هوش مصنوعی ساخته، گویی یک شبکه عظیم از محققین علمی در حال کارند. این الگوریتمها نهتنها صفحات وب را دستهبندی میکنند، بلکه آنها را رتبهبندی میکنند تا پاسخهای مرتبطتری به جستجوهای کاربران بدهند. هدف گوگل؟ ارائه بهترین تجربه ممکن، نه الزامی برای رضایت کسانی که بازی کردن را دوست دارند. الگوریتمها بهطور مداوم آپدیت میشوند تا از حقهبازها جلوگیری کنند؛ کسانی که با تکنیکهای سئو سیاه مثل محتوای اسپم یا لینکهای جعلی سعی در تقلب دارند.
عوامل مختلفی در این رتبهبندی نقش دارند: محتوای کیفی که واقعاً مفید باشد، مرتبط بودن با کلمات کلیدی، اعتبار دامنه مانند شهرتی که یک برند کسب کرده، تجربه کاربری که کاربر هنگام بازدید احساس میکند، و حتی رفتار کاربران مثلا آیا روی نتیجه کلیک میکنند و میمانند یا سریع فرار میکنند؟ گوگل از خزندههای وب استفاده میکند که مانند مورچههای سختکوش، صفحات را میخزند و ایندکس میکنند. سپس بر اساس این معیارها، رتبه میدهند. اگر سایتتان همچون یک کتاب جذاب باشد که خواننده را ساعتها مشغول نگه دارد، رتبه بالاتری کسب میکند.
این الگوریتمها زندهاند و دائماً تغییر میکنند. گوگل هر چند وقت یک بار آپدیتی اعمال میکند تا نتایج را بهتر کند. برای وبسایتها، عقب ماندن از این تغییرات خسرانبار است؛ رتبه سایت ممکن است سقوط کند و ترافیک کاهش یابد. پس چرا گوگل این کار را میکند؟ برای اینکه کاربران همیشه بهترین محتوا را ببینند، حتی اگر گاهی برای صاحبان سایت دردسرآفرین باشد.
الگوریتمهای گوگل مانند فصلهای یک کتاب هستند، هر کدام در زمان خاصی معرفی شده و روی جنبهای خاص تمرکز دارند. بیایید نگاهی به برخی از مهمترین آنها بیندازیم:
در سال ۲۰۰۵، بیگ ددی وارد صحنه شد، همچون یک نگهبان که از پوشش لینکها مراقبت میکرد. تمرکز آن روی بهبود زیرساخت جستجو و شناسایی لینکهای مخرب بود. سایتهایی که از لینکهای اسپم استفاده میکردند، از لیست حذف شدند و این راه را برای لینکهای طبیعی هموار کرد. بیگ ددی به گوگل کمک کرد تا رتبهبندی را عادلانهتر کند.
جاگر هم در همان سال آمد، اما با تمرکز بر مبارزه با لینکهای خریداریشده و غیرطبیعی. این الگوریتم مانند یک پلیس سایبری عمل کرد و سایتهایی را که با پول خرید لینک کرده بودند، مجازات کرد. نتیجه؟ نتایج جستجوی پاکتری که کیفیت لینکها را بالاتر برد.
در ۲۰۰۹، وینس ظاهر شد تا برندهای بزرگ را بالا ببرد. این الگوریتم اعتماد را به برندهای معتبر داد و آنها را در رتبههای برتر قرار داد، گویی گوگل میگفت: «اگر شناختهشدهای، زودتر دیده میشوی».
کافئین در ۲۰۱۰ گوگل را بیدار کرد. این الگوریتم سرعت ایندکس کردن را افزایش داد، پس محتواهای جدید سریعتر ظاهر میشدند. مثل یک ماشین سریع که برفهای قدیمی را پاک میکرد تا نتایج تازهتری نمایش دهد.
پاندا در ۲۰۱۱ آمد تا محتوای کمکیفیت را نابود کند. این الگوریتم کپیها و محتوای بیارزش را شناسایی میکرد و به تولیدکنندگان محتوای خوب پاداش میداد. پاندا گوگل را به سمت کیفیت سوق داد.
در ۲۰۱۲، پنگوئن با تمرکز بر تکنیکهای سئو سیاه وارد شد. لینکهای غیرطبیعی را جریمه میکرد و اعتبار لینکهای طبیعی را افزایش میداد.
مرغ مگسخوار در ۲۰۱۳ گوگل را حرفشنو کرد. این الگوریتم معنی پشت کلمات را میفهمید، نه فقط کلمات خود را. مثلاً «رستوران نزدیک من» را به عنوان جستجوی محلی میفهمید.
کبوتر در ۲۰۱۴ نتایج محلی را بهبود داد، موقعیت کاربران را در نظر میگرفت تا جستجوهای محلی دقیقتری بدهد.
در ۲۰۱۵، موبایلگدون اهمیت موبایل را یادآوری کرد. سایتهای موبایلفرندلی رتبه بهتری گرفتند، زیرا گوگل دید که بیشتر کاربران از گوشی استفاده میکنند.
رنکبرین در ۲۰۱۵ هوش مصنوعی را آورد. رفتار کاربران را تحلیل میکرد تا نتایج مرتبطتری بدهد.
فرد در ۲۰۱۷ محتوای تبلیغاتی کمارزش را هدف گرفت و سایتهایی که فقط برای تبلیغات ساخته شده بودند را جریمه کرد.
BERT در ۲۰۱۹ معنای جملات پیچیده را بهتر درک کرد، بهخصوص در جستجوهای طولانی.
در ۲۰۲۱، Page Experience بر تجربه کاربری تمرکز کرد: سرعت، تعامل، و سازگاری با دستگاهها. سایتهایی با تجربه بهتر، پیشی گرفتند.
الگوریتم | سال معرفی | تمرکز اصلی |
---|---|---|
بیگ ددی | ۲۰۰۵ | مدیریت لینکها و زیرساخت |
پاندا | ۲۰۱۱ | کیفیت محتوا |
رنکبرین | ۲۰۱۵ | هوش مصنوعی و رفتار کاربر |
Page Experience | ۲۰۲۱ | تجربه کاربری |
الگوریتمهای گوگل مانند درختان جنگلی هستند که با گذشت زمان شاخ و برگ بیشتری پیدا کردهاند، همه برای این که نتایج جستجو مفیدتر شوند. برای وبسایتها، سازگاری با این تغییرات حیاتی است؛ رتبه بالاتر به معنای بازدید بیشتر و موفقیت بیشتر است. تولید محتوای باکیفیت، لینکهای طبیعی، و تجربه کاربری عالی کلیدهای اصلی هستند. اما فراموش نکنید، پایهای که سایتتان روی آن بنا شده حیاتی است، یک هاست قدرتمند مانند هاست وردپرس بردار ، که سرعت و امنیت را تضمین میکند، میتواند تاثیر مستقیم بر رتبه شما داشته باشد. اگر میخواهید سایتتان همیشه آمادهاپدیتهای گوگل باشد، هاست وردپرس بردار گزینهای ایدهآل است؛ سریع، امن و بهینه برای وردپرس.
طبق گزارشهای متعدد، سامسونگ در حال الهام گرفتن از اپل و سری جدید آیفون ۱۷…
SSD M.2 به عنوان نسل جدید حافظههای سریع، نقش کلیدی در افزایش عملکرد، پایداری و…
ایکسباکس در یک دوراهی قرار دارد. در حالی که پلیاستیشن ۵ و سوییچ ۲ همچنان…
اوایل امسال، لنوو نسخهای سادهتر و احتمالاً مقرون به صرفهتر از دستگاه دستی پرچمدار خود…
اگر دنبال فوم مشکی مطمئن برای بسته بندی و نگهداری قطعات کامپیوتری هستی، اول نوع…
اپل همیشه زمانبندی عرضهی آیفونهای خود را بسیار قابل پیشبینی نگه داشته است. از زمان…